اعتقادات مذهبی "نیما" مغفول مانده است

مظفری ساوجی؛ شاعر و نویسنده و پژوهشگر ادبی گفت: اعتقادات عمیقاً مذهبی نیما مغفول مانده است که موجب تعجب است مگر می شود چنین فردی که در میان اهالی شعر و ادب و حتی روشنفکران، روشنفکر معرفی شده است باورهای عمیق دینی داشته باشد.

خبرگزاری تسنیم، نخستین جلسه شب شعر «شب های تهران» که به همت مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهران، مدرسه سه نقطه و همراهی سازمان زیباسازی شهر تهران تدارک دیده شده است، با اجرای رضا زنگنه و تک نوازی ایمان جمشیدی در خانه موزه نیما برگزار شد.

در ابتدای این برنامه، رضا زنگنه مجری این شب شعر گفت: دلمان می خواست در خانه نیما و در مجاورت خانه سمین و جلال، دور هم جمع شویم و در یکی از میراث مهم فرهنگی و ادبی شهر مقداری توجه مان را به این داشته ها بیشتر کنیم. خیلی اوقات رویدادهای ادبی، جلسات، نشست ها و همایش ها به نوعی براساس مسائل زمان مند و مناسبتی برگزار می شود که ارزشمند است. گاهی هم جلسات مستمر است؛ اما به بهانه یک موضوع و شهر و مشترکات فرهنگی و اجتماعی مان گاهی می توانیم کنار هم جمع شویم و کنار این گفت وگوها ذوق خودمان را در خطوط موازی و مشابه به اشتراک بگذاریم.

او با بیان اینکه موضوع نشست ما تهران است، عنوان کرد: در این جلسه در خدمت شاعران عزیز و استادان گرامی از نسل های مختلف و با ذوق ها و سبک های مختلف هستیم. امیدواریم این برنامه آغازی برای کارهای ارزشمندی باشد که دست پُرتری را برایمان در شناخت فرهنگ و ادبیات روز و بزرگان و مفاخر فرهنگی و ادبی معاصر که کمترشناخته شده اند، داشته باشد.

تهران شهر کریم

در ادامه، سید اکبر میرجعفری به جایگاه دعوت شد و با این سروده آغازگر جلسه شد.

این محله خرابه های عمود/ آن طرف از مصیبت آباد است/ آی تهران! تناور غمگین/ پس کجای تو بـِهجَت آباد است؟/ شهر چندان که رو به بالا رفت/ کوچه های اصالتش گم شد/ ری، پدر جد باستانی تو/ خانه در خانه می رود از یاد/ من امیدم به انقراض شماست/ آی سلول های بی بنیاد

او درپاسخ به اینکه آیا باید نسبت به تهران سرستیز داشت یا اینکه شاعران کمتر به آن پرداخته اند، عنوان کرد: من دقیقاً این جمله را از یک راننده تاکسی شنیدم که جمله درست و حکیمانه ای بود که می گفت «تهران شهر بسیار کریمی است؛ آدم ها از نقاط مختلف ایران به تهران می آیند و کار پیدا می کنند و زندگی شان تامین می شود. کمتر کسی است که در تهران نمی تواند زندگی ش را اداره کند. در واقع معاش این افراد و خانواده ها در این شهر جور می شود»؛ من فکر می کنم اتفاقاً این تعبیر راننده تاکسی که تهران شهر کریمی است، واقعا تعبیر بسیار درستی است و ما تقربیا کمتر کسی را می شناسیم که علیرغم اینکه ما مقداری از غربت تهران می نالیم، به تهران آمده باشد و زندگی او بدتر شده باشد. 

سپانلو نگاه فراقبیله ای داشت

حمیدرضا شکارسری شاعر دیگری بود که در این جلسه به شعرخوانی پرداخت و در ادامه محسن فرجی به بیان سخنانی درخصوص محمدعلی سپانلو شاعر اهل تهران پرداخت و گفت: من از ابتدای سال 1385 تا نیمه سال 1386 هر هفته به منزل زنده یاد سپانلو می رفتم و با ایشان گفت وگو می کردم که نتیجه آن کتاب «محمدعلی سپانلو» شد که در نشر ثالث چاپ شد. 

او با تاکید براینکه سپانلو اهل خودبزرگ دیدن و جمع کردن شاگرد و مُرید نبود، گفت: ایشان بسیار با این نگاه های قومی و قبیله ای و محفل هایی که برمبنای ادبیات شکل نگرفته و بیشتر مبنای آن رفاقتی است، مخالف بود. در نگاه من سپانلو همیشه یک انسان جوان و پرنشاط و پویا بود که اصلا احساس نمی کردم با کسی روبرو هستم که سن و سالی از او گذشته است با اینکه دانش بسیار گسترده ای درباره ادبیات معاصر ایران و جهان و ادبیات کهن داشت.

این نویسنده تاکید کرد: من در کالبد سپانلو همیشه یک انسان جوان را می دیدیم و این جوانی روح و ذهن با ایشان نکات مثبتی را به همراه داشت که هیچ وقت منجر به رضایت خاطر از خودشان و دانسته هایشان ختم نمی شد لذا همیشه مثل یک کاشف درپی جریان های ادبی نو و اتفاقات و نوشته های جدید و مخصوصا کارهای جوانان بود.

آرش شفاعی، شاعر و روزنامه نگار در ادامه «تهرانِ شیرینی ست*در بارانِ نرمانرم» را خواند و سپس علی داودی به شعرخوانی پرداخت.

روایت فتح با شعر/ جهاد واژه ها در سالگرد طوفان الاقصی + فیلم

یادداشت های نیما انعکاس باوری های دینی اوست

سپس مهدی مظفری ساوجی، شاعر و نویسنده و پژوهشگر ادبی پس از خوانش شعری، با بیان اینکه اهالی فرهنگ در طول تاریخ در ایران به لحاظ مالی و اقتصادی آن گونه که باید قدر ندیده اند، گفت: ما وقتی به ادبیات کلاسیک خودمان مراجعه می کنیم این موضوع را می بینیم و در مقطعی به حافظ می رسیم در شعر معروف و مشهورشان می آورد؛ «فلک به مَردمِ نادان دهد زمامِ مراد تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس». اما دقیق ترین تصویر را در این باره خاقانی دو قرن قبل از حافظ بیان کرده است، «کارکرد جهان دون عجب است*همه سوگ است و نام آن طرب است/ آنکه نادان ستور او به تگ است*وآنکه دانا کمیت او عقب است/ گر فروتر نشست خاقانی*چه کند روزگار بی ادب است/ قل هو الله نیز در قرآن*زیر تبت یدا ابی لهب است».

این شاعر با تاکید براینکه نیما هم متاسفانه در چنین بستری پرورش یافت، افزود: آثاری که نیما در حوزه شعر و پژوهش و نامه ها پدید آورد، در چنین شرایطی بوده است. من در کتاب «متافیزیکِ شعر» درباره این موضوعات بحث کرده ام و پیشنهاد می کنم برای شناخت نیما یادداشت های روزانه ایشان را که در انتشارات مروارید منتشر شده را مطالعه کنید.

مظفری ساوجی عنوان کرد: اعتقادات عمیقاً مذهبی نیما مغفول مانده است که موجب تعجب است مگر می شود چنین فردی که در میان اهالی شعر و ادب و حتی روشنفکران، روشنفکر معرفی شده است باورهای عمیق دینی داشته باشد. وقتی یادداشت های روزانه او را مطالعه می کنیم متعجب می شویم که با یک انسان کاملا متعصب و دیندار روبرو هستیم.

ادبیات سَده اخیر مدیون تهران است

در بخش دیگر این مراسم، علی محمد مودب به شعرخوانی پرداخت و گفت: تهران به فرهنگ سَده اخیر خدمت بسیاری کرده است و تعریف انسانِ ایرانی امروز در تهران صورت گرفته است. نقش تهران، این شهر بی دفاع در فرهنگ و ادبیات بی بدیل است هرچند خدمات تهران انکار شده است. به گمان من در سَده اخیر و در شعر امروز، شعر تهرانی برجسته است. اخوان در تهران اخوان است. نیما در تهران، نیماست.

او تهران را میزبان تمام ظرفیت های ادبی ایران خواند و عنوان کرد: در همین خانه های تهران، مثل خانه نمیا و خانه جلال و خانه اخوان گفت وگوهای ادبی شکل گرفته است و این قاعده برای نسل شاعران انقلاب هم تکرار شد. در مجموعه شاعران 4 دهه اخیر اگر از بچه های شهرستانی بودند اما در تهران شعر جدی گفتند و از این منظر باید متوجه نقش و اهمیت تهران در فرهنگ و ادبیات مان باشیم.

گفتنی است؛ «شب های تهران» پنج شنبه و جمعه 19 و 20 مهرماه، از ساعت17:30 به نشانی دزاشیب، خیابان رمضانی، کوچۀ سیمین دانشور، خانۀ نیما یوشیج با دو برنامه شب روایت و شب طنز میزبان عموم علاقه مندان به فرهنگ و ادب فارسی خواهد بود.

انتهای پیام/

نظرات

captcha